به جمله های زیر، دقت کنید.
الف) او شب آمد و روز رفت.
ب) در پاییز، شب ها بلند است، اما در تابستان، کوتاه.
در عبارت «الف»، دو واژه ی «شب» و «روز» با هم از نظر معنی، مخالف (متضاد) هستند.
در عبارت «ب»، دو واژه ی «بلند» و «كوتاه» با هم از نظر معنی، مخالف (متضاد) هستند.
از معنی واژه ها، پی می بریم که این کلمه ها، با هم مفهوم مخالف یا متضاد، دارند. به این واژه های متضاد، مخالف یا تضاد، می گویند.
فعل ها هم می توانند، تضاد زیبایی را به وجود بیاورند؛ مانند:
در این مثال دو فعل «بِرویَد» (روییدن) و «نَرویَد» (نروییدن) با هم مخالف هستند.
کلمه هایی هستند که به تنهایی، معنی کاملی ندارند؛ اما برای پیوند دادن دو جمله، به کار می روند؛ مانند:
به کتاب فروشی رفتم تا او را ببینم. ß «تا» دو جمله را به هم پیوند داده است.
حروف (نشانه ها) ربط عبارت اند از:
تا، اگر، اگرچه، زیرا، وقتی که، که، زمانی که، چون، سپس، بعد، چو، اما، ولی، با وجود این که و ….
«چو» و «چون»، در صورتی نشانه های ربط هستند که به معنی «زمانی که»، «وقتی» و «دگر» به کار بروند؛ مانند:
چو ایران نباشد تن من مباد ß «چو» به معنی «اگر» یا «زمانی که» ß حرف ربط است.
اگر «چو» و «چون» به معنی «مثل» و «مانند» به کار روند، حرف ربط نیستند؛ مانند:
چون شیر، شجاع باش ß «چون» به معنی «مانند»–حرف ربط نیست.